إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ

سایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح

  • تقوا مطابق آنچه در قرآن آمده لباس جان است، نوعی پوشش معنوی. هدف سالک در الهیات دوبنی خداگونگی است. اما در مسیر خداگونگی و متصف شدن به ارزش‌های مطلق (صفات الهی) برای نیفتادن در دام رذالت‌ها و محرمات و انحراف از مسیر و گمراهی، نیاز به یک ترمز است، یک حفاظ، یک سپر، یک لباس محافظ جان که مانع از انحراف ما از مسیر خداگونگی در زندگی فردی و اجتماعی شود که این محافظ همان تقوا می‌باشد. این تقوا نه مبتنی بر ترس که مبتنی بر شرم است.

    نویسنده:
    محمد قطبی
  • قرآن و ثوابت

    قرآن برای انسان مسلمان ارزش‌های ثابتی را به همراه دارد، که در این دنیای متغیر بر او حاکم است.

    زندگی جنبه‌های ثابت و جنبه‌های متغیر در بر دارد، روشن است که کتاب خدا نسبت به جوانب ثابت، احکام و راهنمایی‌های مفصل و تغییر ناپذیر در بر دارد و نباید هم که تغییر کند؛ در حالی که نسبت به مسایل متغیر، اصولی کلی و ثابت آورده و برای فرد مؤمن، مجال اجتهاد در زمینه‌ی استنباط و استخراج احکام جزئی را با توجه به نیازهای زندگی‌اش، در دایره‌ی این اصول ثابت و فراگیر، باز گذاشته است.

    نویسنده:
    محمد قطب
  • عقیده در اسلام چنین است!

    عقیده، اندیشه‌ی محض نیست، وجدانی جای گرفته در نهان‌خانه‌ی درون نیست، بلکه برنامه‌ی زندگی است، به گستردگی همه‌ی معانی واقعی که آن را از هر سو در بر می‌گیرد؛ حسی، فکری و رفتاری.

    این همان چیزی است که هنگام قرائت قرآن لازم است به شدّت مورد توجه قرار گیرد تا که تدبّر مطلوب قرآن از دست نرود، و به دنبال آن آثار مطلوب تدبّر در واقعیت زندگی ضایع نگردد.

    قرآن و نقش صحنه‌های قیامت در ساختار عقیده و عمل

    از رساترین اموری که در قرآن کریم در رابطه با تصحیح ساختار عقیدتی و تربیت انسان‌ها به کار رفته است، بیان تصویری صحنه‌های قیامت و صحبت از جهان دیگر است.

    نویسنده:
    محمد قطب
  • قرآن پاسخگوی فطرت

    چنان که گذشت این آغازگر هر آغاز (قرآن) به پرسش‌های اساسی فطرت پاسخ می‌دهد؛ پرسش‌های همه‌ی انسان‌ها با آن رو به رو می‌شوند؛ خواه مؤمن باشند یا کافر، چه در این سفر از هدایت یافتگان باشند یا از گمراهان؛ چه به وجود این پرسش‌های فطری آگاهی داشته و یا که از آن بی‌اطلاع باشند:

    -   چه کسی آفریننده‌ی این جهان است؟

    -   چه کسی مدبّر هستی و پدیده‌های آن است؟

    -   از کجا آمده‌ایم؟

    -   پس از مرگ به کجا می‌رویم؟

    -   به چه هدفی زندگی می‌کنیم؟

    -   و بر اساس کدام برنامه و قانون، زندگی را به سر می‌بریم؟

    پاسخ به این پرسش‌ها به هر نوعی که باشد برنامه و روش زندگی را مشخص می‌کند. هرگاه که پاسخ پرسش‌ها، همانند پاسخ شاعر جاهلی معاصر، ایلیا ابو ماضی، باشد، آن‌جا که سروده است:

    نویسنده:
    محمد قطب
  • مقدمه

    انسان از دیرباز در پی آرامش روح و روانش بوده و به حکم فطرتش پیوسته کوشیده است به رمز و رازهای خوشبختی دست یابد، و به این سان بتواند نگرانی‌های درونی‌اش را به امن و آسایش بدل کند؛ اما گاهی خوشبختی را در به دست آوردن مال و منال، و غلتیدن در ناز و نعمت جستجو کرده است، ولی گذشت زمان به او ثابت کرده است که مال و منال خوشبختی نمی‌آفریند. گاهی نیز در پی سخنان نغز حکیمان و عارفان رفته، تا رمز خوشبختی را از کلام آنان دریافت کند، و چه بسا که چند صباحی به این سخنان نغز دل خوش کرده است، ولی دیری نپاییده که دوباره دچار یأس و حرمان شده است، زمانی نیز در پی فلسفه و حکمت بر آمده تا از این طریق رموز خوشبختی برایش روشن گردد

    نویسنده:
    محمد قطب
  • بسم الله الرحمن الرحیم، الحمد لله و الصلاة و السلام علی رسول الله و علی آله و من والاه

    مطلبی که پیش رو دارید قسمتی از کتاب «هذا هو الاسلام» نوشته‌ی اسلامشناس معاصر محمّد قطب است كه بنده آن را ترجمه نموده، و این بخش از آن را تقدیم خوانندگان عزیز می‌نمایم. امیدوارم مفید فائده باشد.

    «أَنْتُمْ بَنُو آدَمَ وَآدَمُ مِنْ تُرَابٍ» [همه‌ی] شما فرزندان آدم هستید، و آدم از خاک آفریده شده است. [1]

    «الْمُسْلِمُونَ تَتَكَافَأُ دِمَاؤُهُمْ یسْعَى بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ» مسلمانان خونشان (از لحاظ دیه و قصاص) برابر است (و در این امر شریف بر وضیـع برتری ندارد و عهد و پیمانی که هر یک از مسلمانان با دیگران ببندد، برای سایر آنان معتبر است، چه) کوچکترین ایشان می‌تواند از سوی مسلمانان پیمان منعقد سازد (و یا زینهار دهد).

    نویسنده:
    محمد قطب
  • قطعاً بزرگترین خطایی که مسلمانان و مخالفانش در آن فرو افتاده‌اند زمانی بود که مسایل اسلامی را به طور فرعی مورد بررسی قرار می‌دادند، به نحوی که هر مسئله‌ی جزئی را بنا به تعریفی جدای از کل و به طور منقطع و بدون آنکه آن را در جایگاهشان از کل مجموعه، و نظام جای دهند تا به صورت طبیعی تبیین گردد و امکان قضاوت بر مبنای همان واقعیت در روندی درست انجام پذیرد، می‌نگرد.

    نویسنده:
    محمد قطب
  • بسیاری از غربیها در قرن هجده و نوزده همزمان با ترقی و پیروزی علوم گمان کردند که دین مقاصد خود را بپایان رسانید و مقام خود را بعلم و دانش واگذار نمود و معظم دانشمندان اجتماعی و روان شناسان نامی در اروپا با آنان هم گمان شدند، مثلاً فروید روان شناس معروف زندگی بشریت را سه مرحله تقسیم میکند.

    نویسنده:
    محمد قطب